اطلاعیه،بعد ازشروع مدرسه ها من دیگه"اصلا،ابداً،به هیچ عنوان،مطمئناً،قطعاً،حتماً،به زرس قاطع"دیگه نمیام نت

به احتمال"زیاد،قطعی"اینجا خاک میخوره

مگراینکه"یا،شاید،ولی اگه،امکان داره،اگه خدابزنه پسِ کله ی"این دوتا بیان پست بذارن که اینجاخاک نخوره

هیچی دیگه بیاین خدافظی کنید من میخوام برم..

اصلاهم دوستتون ندارم

خدانگهدار،به امیددیدار،تابرنامه ی بعدی،شبکه رو نگه دار!

وعده ی ما ایشالااااااااا به امیدخدااااااا پس ازسالها!!

بای بای 

نظرات شما عزیزان:

شایان

ساعت0:36---14 شهريور 1392

[وب سایت]

والا من دیگه کاری با اشکان ندارم هر چی شده هم امشب میخوابم یادم میره.ادم کینه ای نیستم.با کسی هم دعوا ندارم.اشکان خان معذرت.فقط اینو بدون عاشق چشو ابروت

نیستم که اینو میگم فقط چون نوشتی اصلیتت کرده اینو گفتم چون منم خودم کردم تو خونه هم کردی حرف میزنیم.راستی اینم بدون هر کی باش نمیتونی جلوی کمربند قهوه ای ایکیدو واستی.ده نفر هم باشید حریفتون میشم چون کار با همه نوع سلاحی رو یاد گرفتم

محض اطلاع گفتم.


yasi:خوشمان امد!!افرین شایان!!توهم کردی؟؟ایول ایول خب دیگه تموم شد رفت پی کارش!!

NeGin

ساعت22:46---13 شهريور 1392

یه چیزدگ....شایان جووووووووووون تهرانی نیس!

NeGin

ساعت22:45---13 شهريور 1392

اشکان خیلی بی انصافی!!!!دگ باهات قهرم....ناراحتم کردی جوری که اصلانمی بخشمت....خیلی پستی...شایان ازتوبهتره!!!اون ناراحت نمیکنه کسی رو!!!!!دگ تو وبت نمیام!!!!پست!
یاسی:بابا صلوات بفرستید بس کنید این بحثودیگه!!

اشکان

ساعت21:17---13 شهريور 1392

[وب سایت] - [ایمیل]

نگین جونم تو هم نویسنده خوبی هستی اما اخلاق و رفتارت بدی خوشمل خانوم








نگین خیلی جالبی اون پسری پررو که به اصطلاح بهش میگین داداشی بهم میگه من مسابقه توی مازندران دارم کجاش ساری جایی که 6 ساعت با نوشهر فاصله داره میگه اگه جرات داری بیا ببین چیکار میکنم بهش بگو غلط کرده پدرم حریفم نیس که این بچه پررو بخواد باشه مگه کیه سر پیازه ته پیازه بدبخت من تو دعواهایی حضور داشتم که میدیدی همونجا خودتو خیس میکردی باور نداری جرات داری بیا نوشهر نشونت میدم من اصلیتن کوردم جنگیدن تو خونمه غیرتم اجازه نمیده توی بچه سوسول از تهران بیای واسه ما قد علم کنی و غد بپری هرری نگین برو به اون بچه پررو بگو من مثه تو لات و علاف سر خیابون نیستم بدبخت که خانوادم اجازه بدن تا ساری بیام





نگین اگه یه بار دیگه این پسره شایان سر و کلش دور وبم پیداش شه دستمم بهش نرسه یا خودم هکش میکنم یا میسپارمش به پسرخالم
یاسی:اشکان خب تواول بهش توهین کردی،ایول بابا کردی؟؟؟خوشمان امد

اشکان

ساعت20:58---13 شهريور 1392

[وب سایت] - [ایمیل]

کوفت با تو نبودم با این احسان بچه پررو بودم میخنده ای مرض



تو غلط میکنی که میخوای بری مگه من میزارم تو باش این دوتا برن نگین که نوفازه اون لوله پولیکا هم پستای چرت و پرت میزاره

فقط تو خوبینرو دیگه



یاسی امروز رفتم یونیفرم مدرسمو گرفتم یه دست کت و شلوار بسیار بسیار بسیار مزخرف با رنگ بسیار داغون راستی یه چیزی جالب لباس مردونه زیرشو دوس دارم چون رنگش یاسی هستش به خدا راست میگم خخخخخخخخخ تو و امثال تو اخرش ولم نمیکنید همش بهم چسبیدین



نه شوخی کردم لباس یونیفرمم اره یاسیه اما بقیشو شوخی کردم میمونی اجی جون اگه تو بری کی با قابلمه و ماهیتابه بیفته به جانم کی مخسرم کنه نرو

اگه بری گریه میکنما نرو تو رو خدا نرو
یاسی:اگه نرم تو میای بجام درس بخونی اخه؟؟؟چیو بااحسان بودی؟؟

احسان

ساعت19:45---13 شهريور 1392

[وب سایت]

خههههه
یاسی:احسان رفتن من خنده داره عایا؟!؟

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: